بازشناسی تأثیر جریانهای فکری بر تراث حدیثی امام رضا (علیه السلام)
خدیجه یزدان پناه (2)
هاجر جهان دیده (3)
چکیده
دوره اقامت امام رضا (علیه السلام) در ایران، یکی از دورانهای رویش و زایش آرا و افکار متنوع بود؛ زیرا اندیشه نیز همانند سایر پدیدهها، نیازمند زمینه و محیط مناسب برای رشد و توسعه است که سعه دانشی و شرح صدر امام رضا (علیه السلام) ، این زمینه را فراهم کرده بود. با پیدایش اندیشههای متعارض و متفاوت، سؤالات و شبهات جدید نیز مطرح گردید و همین امر زمینه صدور روایات متنوع از امام رضا (علیه السلام) را به وجود آورد. میتوان گفت که سؤالات و شبهات مطرح شده از سوی جریانهای فکری، به منزله اسبابِ صدورِ روایاتِ متمایز، از آن امام معصوم است، به طوری که تبیین و تفسیر صحیح برخی از احادیث آن حضرت، در گروه فهمیدن سبب و موقعیت صدور آن است.در این مجال و مقال سعی بر این است که نقش جریان های فکری در صدور روایات رضوی بازشناسی شود و محتوا و پیام روایات نیز مورد بررسی قرار گیرد. روایات رضوی در این راستا به تبع تقسیم جریانهای فکری، به دو گروه درون دینی و برون دینی یا دو دسته عقل محور و نقل محور تقسیم میشوند. دسته اول در قبال جریانهای برون دینی و با رویکرد مباحثِ بنیادین مکتب اسلام است و دسته دوم در قبال جریانهای فکری درون دینی و با رویکرد مباحث کلامی نظیر صفات خداوند، امامت، جبر و اختیار و قضا و قدر و ... است که هدف اصلی تحقیق حاضر را تشکیل میدهد.
1. مقدمه
احادیث، با ارزشترین گنجینه به جای مانده از اهل بیت عصمت و طهارت (علیه السلام) هستند که پیوسته هم دوش قرآن، نمایانگر راه کمال بشریت بودهاند. با بررسی اجمالی منابع حدیثی، تفاوتِ دوران ائمه (علیه السلام) و روایات به جا مانده از هر کدام از آنها، ملموس است. جریانها و نحلههای فکری نیز در همه این ادوار کم و بیش حضور داشتند و روزگار درازی، مسلمانان را به خود مشغول کرده بودند، چنان که گروهی قائل به جبر و دستهای قائل به تفویض شدند. (4) دوران امام رضا (علیه السلام) از این نظر، دورانی بسیار حساس و تعیین کننده بود. برای کشف تأثیرِ این جریانها بر میراث حدیثیِ به جا مانده از امام علی بن موسی الرضا – سلام الله علیه -، بررسی دقیق و عالمانه عصر رضوی و تبیین سیره آن حضرت، ضروری است.وظیفه امام در مقام ولایت و رهبری جامعه، تربیت انسانها و هدایت آنها به سعادت دنیوی و اخروی است، چنان که حضرت رضا (علیه السلام) فرمود:
الامام أمین الله فی ارضه و حجّته علی عباده و خلیفته فی بلاده. (5)
هم چنین به نقل از ایشان آمده است:
إنّ الامامة زمام الدین و نظام المسلمین و صلاح الدنیا و عزّ المؤمنین. إنّ الامامة اسّ الاسلام النّامی... ؛ (6)
همانا امامت، زمام دین، مایه نظام مسلمانان و سبب سامان یافتن دنیای مؤمنان و موجب عزّت آنان است. امامت، اساس اسلامِ پیشرو و برازنده است.
در همین راستا، حضور حرکت آفرین امام رضا (علیه السلام) در ایران، تأثیر فراوانی در بسط و گسترش ارزشهای دینی و مذهبی داشت. این امر به نحو بارزی در مجالس مناظره آن حضرت با اصحاب ملل ونحلههای فکری گوناگون، تجلی یافت و ولایت عهدی ایشان نیز موقعیتی استثنایی را برای آن پدید آورد.
در عصر رضوی، بحثهای کلامی از ناحیه جریانات گوناگون فکری، به سرعت رو به رشد و توسعه گذاشت. دو جریان اعتزالی و اشعری در برپایی این جدالها و کشمکشهای فکری، بیشترین سهم را دارا بودند، اگر چه جریانهای اعتقادی دیگر نیز بیسهم نبودند. امام رضا (علیه السلام) میکوشید تا تفکر صحیح را بیان کند و مرز بین حق و باطل را نشان دهد. از این روست که بخش عمده روایاتی که از آن حضرت نقل شده، در موضوعات کلامی و آن هم در شکل پرسش و پاسخ و مناظره است. حضور امام رضا (علیه السلام) در سمت ولایت عهدی نیز سبب شده بود که ایشان برخوردهای آشکارتری در این زمینه داشته باشند. مباحث مختلف مربوط به امامت و توحید، به ویژه مبحث صفات خداوند – از جمله صفت عدل که ارتباط مستقیمی با موضوع جبر و اختیار داشت – از داغترین بحثهای کلامی در میان مسلمانان بود. (7)
مجموعه این شرایط، اهمیت بازشناسی تأثیر جریانهای فکری بر تراث حدیثی امام رضا (علیه السلام) را روشن میسازد. بررسیهای به عمل آمده در منابع موجود، نشان میدهد که این مبحث از سوی صاحب نظران، کمتر مورد مداقه و مطالعه قرار گرفته است. از این رو در تحقیق حاضر، سعی بر آن داریم که در حد وسع خویش به بررسی بازتاب گفتمانهای کلامی مختلف آن دوران بر مجموعهروایی گرانسنگ بر جای مانده از حضرت امام رضا (علیه السلام) بپردازیم.
2. مفهومشناسی
جریان فکری:
این واژه مترادف با واژههای مکتب و نحله فکری است. (8) و منظور از آن، فرقهها و گروههایی است که به سبب اعتقاد و اندیشهای خاص، از سایر مکاتب، متمایز شدهاند. البته نظام عقیدتی و عملی اسلام، کامل است و نیازی به ابداع و ایجاد تفکر و عقیده جدید ندارد؛ ولی وجود طرز فکرهای گوناگون و تأویلهای ناروا و گاه خصومتها و عقدهها، به ایجاد جریانهای فکری منجر شده و نشر این افکار در میان مسلمین، در پهنه شناخت، فکر، تربیت و عمل، تأثیراتی را به دنبال داشته است. (9)حدیث:
از دیدگاه شیعه عبارت است از آنچه حکایت از گفتار، کردار یا تقریر معصوم میکند. روایت نیز غالباً با حدیث مترادف میباشد، ولی گاه اعم از حدیث است و گفتار، کردار یا تقریر غیر معصوم را نیز شامل میشود. (10)3. تأثیر جریانهای فکری بر احادیث رضوی
پیش از ورود به بحث، تذکر دو مطلب، ضروری است: مطلب اول این که تأثیرپذیری احادیث امام رضا (علیه السلام) از جریانهای فکری نه به صورت انفعالی، بلکه از باب قدرتِ مقابله و بیاثر کردن تفکرات نامطلوب و جلوگیری از رسوخ آنها در جامعه است. مطلب دیگر این که به دلیل گستردگی جریانهای فکری، نمیتوان همه آنها را در این مجال، بازخوانی کرد و تأثیراتشان را مورد بررسی قرار داد. از این رو در مقاله پیش رو تنها به دو جریان فکری اشاعره و معتزله و برخی از جریانهای فکری منشعب از شیعه پرداخته شده است.الف- جریان اشاعره
اشاعره، پیروان مکتب کلامی «ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری» هستند. او تا چهل سالگی در محضر استادِ خود، ابوعلی جبایی به آموختن اصول و روش استدلال معتزله میپرداخت و سرانجام به استاد خود اعتراض کرد (11) و مکتب اشعری را پایهگذاری نمود. اشاعره یا اصحاب حدیث، غالباً به تجسّم و تشبیه خداوند قائلاند. (12)یکی دیگر از اصول اعتقادی اشاعره، جبر است، آن چنان که امروز هم ماتریالیستها به جبر معتقدند. (13)
جریان اشاعره به دلیل افراط در اعتماد به اخبار و نقلیات اعم از صحیح و ضعیف، یکی از جریانهای فکری خطرناک در دنیای اسلام است که مهمترین اثر آن، جمود فکری است. (14) مسلک جبر به کلّی بشر را فاقد اختیار و آزادی میداند. این عقیده، آثار سوء اجتماعی بسیاری دارد و دست تطاول زورگویان را درازتر و دست انتقام و دادخواهیِ مظلومان را بستهتر میکند. بر این اساس، کسی که از مواهب الهی محروم مانده، به خود حقّ اعتراض نمیدهد، زیرا فکر میکند این اعتراض، اعتراض به قسمت و تقدیر الهی، و منافی مقام رضا و تسلیم است. (15)
اما حق این است که انسان به دلیل داشتن رشد عقلی، آزادی و اختیار، میتواند از دو راه یکی را انتخاب کند: «انّا هَدَیناهُ السَّبیلَ امّا شاکِراً و امّا کفوراً». (16) (17) اختیار و آزادی در مذهب شیعه، حدّ وسطی است میان جبر اشعری و تفویض معتزلی و این معنای جمله معروفی است که از ائمّه اطهار رسیده است: «لا جَبرَ و لا تَفویضَ، بَل امر بین الامرین». مکتب اعتدال و اصل «أمر بین الأمرین» را اولین بار ائمه (علیه السلام) طرح کردند (18) و این جمله، زیباترین، جامعترین و دقیقترین تعبیری است که در این مسئله ابراز شده است. (19)
تفکرات جریان اشاعره به دلیل خطراتی که داشت، مورد توجه امام رضا (علیه السلام) قرار گرفت. آن حضرت به عنوان مدافع حقیقی مکتب اسلام، در مواجهه با همه تفکرات ناصحیح زمان خود، جانب هدایت و سعادت مردم را در نظر میگرفت و اصول اساسی اسلام را مورد تأکید قرار میداد. ایشان در دفاع از حقیقت، نهایت دقت را مینمود و در پاسخ به سؤالات و شبهاتی که در ارتباط با این تفکرات واعتقادات، از سوی دوستان و دشمنان مطرح میشد، جوابهای شایسته و روشنگرانهای را بیان میفرمود، چنان که در جواب یزیدبن عمیر شامی که از معنای «لاجبر و لا تفویض بل أمر بین أمرین» پرسیده بود، فرمود:
هر کس گمان کند که خداوند ما را وادار به گناه میکند و بعد ما را در اثر ارتکاب گناه، معذّب مینماید، معتقد به جبر است. هر کس اعتقاد پیدا کند که خداوند امور بندگان خود را به ائمه اطهار واگذار کرده است، این را تفویض گویند. قائل به جبر، کافر و معتقد به تفویض، مشرک است. (20)
هم چنین امام در گفت و گویی که با حسین بن خالد داشت، آنچه را در موردِ قولِ به جبر و تشبیه به پدران آن بزرگوار نسبت داده شده بود، نفی کرد و افترا و دروغ بستن به پدرانشان را مانند افترا و نسبت کذب بر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دانست. (21) ایشان هم چنین فرمود:
هر کس خداوند را به خلق تشبیه کند، مشرک است و هر کس آنچه را که از آن نهی کرده، به او نسبت دهد، کافر است. (22)
ب- جریان معتزله
تفکر اعتزالی در زمان بنیامیه و در عهد عبدالملک مروان به نام «قدریه» یا «معتزله» ظهور کرد و با فرقه اشاعره در عقیده اختلاف داشت. اشاعره معتقد بودند که بندگان خدا، صاحب افعال خود نیستند و خیر و شر را به خدا نسبت میدادند و نسبت آن دو را به انسان، امری مجازی میشمردند. آنها هم چنین در اعتماد به اخبار و نقلیات، افراط میکردند. (23) ولی معتزله هم طرفدار قدرت و حُریت انسان بودند و آدمی را در کردار و رفتار خویش، آزاد میپنداشتند و هم عقل را بر نقل ترجیح میدادند. (24)امام رضا (علیه السلام) در رد عقیده فرقه قدریه به یونس بن عبدالرحمن فرمود:
یا یونس! لا تقل بقول القدریة، فان القدریة لم یقولوا بقول اهل الجنة و لا بقول اهل النار و لا بقول ابلیس... ؛ (25)
ای یونس! هم عقیده قدریه مباش؛ زیرا آنها نه عقیده اهل بهشت دارند و نه عقیده اهل دوزخ را و نه هم عقیده شیطاناند.
امام رضا (علیه السلام) در این روایت و بسیاری از روایات دیگر، مشیت، قضا و سایر مباحث کلامی را توضیح داده و تبیین کرده، تا گِرههایی نادیده در اعتقادات مسلمین شکل نگیرد. (26) ابراهیم بن عباس میگوید:
در محضر حضرت رضا (علیه السلام) بودیم و سخن از گناهان کبیره به میان آمد و عقیدهِ معتزله درباره عدم آمرزش گناهان کبیره، مورد بحث قرار گرفت. امام رضا (علیه السلام) فرمود: «حضرت صادق (علیه السلام) فرموده است: قرآن بر خلاف عقیده معتزله نازل شده است که می گوید: « وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ ». (27) (28)
حسن بن علیّ و شّاء نیز میگوید:
از امام رضا (علیه السلام) پرسیدم: آیا خداوند کار را به بندگان خود تفویض نموده و آنها مستقلّ از خدا و بینیاز از او هستند؟ فرمود: «او قدرتمندتر از این است که چنین کند...» (29)
هم چنین از یاسر خادم نقل شده:
به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: درباره تفویض چه میفرمایید؟ فرمود: «خداوند تبارک و تعالی امر دین خود را به پیامبرش واگذار کرده و فرموده است: « وَ مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا » (30) اما در مورد آفرینش آفریدگان و روزی آنها چنین چیزی وجود ندارد.»
سپس فرمود: «خداوند میفرماید: «اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ » (31) هم چنین فرموده است: «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ هَلْ مِنْ شُرَکَائِکُمْ مَنْ یَفْعَلُ مِنْ ذلِکُمْ مِنْ شَیْءٍ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ» (32) (33)
در حدیث دیگری، امام توضیح میدهد که رفتار مؤمن با اهل تفویض باید چگونه باشد تا افکار و اعتقادات نادرست این گروه نتواند دیگران را تحت تأثیر قرار دهد. ابوهاشم جعفری میگوید:
از ابوالحسن الرضا (علیه السلام) درباره غلات و مفوّضه پرسیدم. فرمود: «غالیان، کافر ومعتقدان به تفویض، مشرکاند. هر کس با آنان همنشینی و آمیزش کند و در خوردن و آشامیدن با آنها شریک شود و با آنها رفتوآمد کند و ... از فرمانبرداری خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ما اهل بیت خارج شده است. (34)
سلیمان بن جعفر جعفری نیز میگوید:
در حضور امام رضا (علیه السلام) درباره جبر و تفویض صحبت شد. حضرت فرمود: «آیا میخواهید در این مورد، اصلی را به شما آموزش دهم که هیچ وقت دچار اختلاف نشوید و با هر کس بحث کردید، پیروز شوید؟» گفتیم: اگر صلاح است، بفرمایید.
فرمود: «خداوند با مجبوری بندگان، اطاعت نگردد و اگر انسانها نیز نافرمانی میکنند، از این بابت نیست که بر خداوند غلبه پیدا کردهاند و در عین حال او بندگان خود را به حال خویش رها نکرده است. او خود، مالک همان چیزهایی است که به آنان عطا فرمود و نیز نسبت به آنچه آنان را در آن مورد توانا ساخته، قادر و تواناست. اگر مردم تصمیم به اطاعت خدا گیرند، خداوند مانعشان نخواهد شد و اگر تصمیم به معصیت و نافرمانی بگیرند، اگر بخواهد از آنان جلوگیری میکند، ولی اگر از کار آنان جلوگیری نکرد و آنان مرتکب معصیت شدند، او آنها را به گناه و معصیت نینداخته است.» (35)
میتوان گفت که بسیاری از احادیثی که در باب مباحث عقیدتی و کلامی از امام رضا (علیه السلام) روایت شده، در واقع در رد تفکرات ناصحیح و جلوگیری از گرایش به فرقههای انحرافی و انتشار این باورها در بین مسلمین است. ایشان در مقابل، در تفهیم و نشر باورها و اعتقادات صحیح کلامی میکوشید. این امر را میتوان بزرگترین تأثیر جریانهای فکری بر تراث حدیثی امام رضا (علیه السلام) دانست که نه تنها درباره اشاعره و معتزله، بلکه درباره همه نحلههای فکری، صادق است.
ج- برخی از فرقههای شیعی
شیعه در لغت به معنای پیروان و یاران و تابعان مشخص معیّنی است. کسانی که به ولایت حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) و پیروی از مکتب آن حضرت اعتقاد داشتند، شیعیان و پیروان علی (علیه السلام) نامیده شدند که بعدها در اثر کثرت استعمال، عنوان شیعه بدون مضافالیه بر آنان اطلاق شد. (36)مذهب و گرایش شیعه در زمان پیامبر تشکیل شد و توسط ائمه (علیه السلام) نشو و نما یافت، ولی تا قرن سوم درگیر تقیه بود. (37) مذهب شیعه کم کم به دلیل دارا بودن تعلیمات اصیل الهی، جایگاهی گسترده پیدا کرد، اما این گسترش با ایجاد فرقههایی همراه بود. منشأ انشعابها در شیعه با وجودِ افراد فرصت طلب، یا تأویلات اشتباه و عدم دسترسی آسان به امام معصوم و یا نشر اکاذیب توسط دشمنان شیعه و اسلام بوده است. (38)
روابط موجود میان امامان شیعه (علیه السلام) و شیعیان آنها از زمان امام رضا (علیه السلام) به بعد، رو به گسترش بوده است. این میتواند به معنای افزایش شیعیان، در دوره این امام باشد. این گستردگی ارتباط بیش از هر چیز ناشی از سفر امام رضا (علیه السلام) به خراسان بوده است. (39)
در عصر امام رضا (علیه السلام) گروهی از شیعیان، سن کم حضرت جواد (علیه السلام) را بهانهای برای جدا شدن از پیکره تشیع و ایجاد اختلاف در میان شیعیان قرار داده بودند، امام رضا (علیه السلام) پیش از شهادت خود، با تصریحات متعدد و اتمام حجت بر شیعیان به انحای گوناگون، توانسته بود از این مسئله جلوگیری نماید و امامت وی را بر همگان مسلّم و روشن سازد. (40) علامه مجلسی در بحارالانوار، فصلی را به ذکر نصوص وارد شده در امامت آن امام همام اختصاص داده است. از این روایات به خوبی بر میآید که امام رضا (علیه السلام) در موارد متعدد و مناسبتهای گوناگون، امامت فرزند بزرگوارش را گوشزد کرده و اصحاب بزرگ خود را در جریانِ امر گذاشته بود. در واقع، استقرار اکثریتِ اصحاب امام رضا (علیه السلام) بر امامت حضرت جواد(علیه السلام) ، به پشتوانه همین فرمایشات امام رضا (علیه السلام) بوده است. (41)
با تمام این اوصاف، دوران امامت امام رضا (علیه السلام) با ظهور و بروز بسیاری از نحلههای فکری مصادف بود. (42) اختلافاتی که در تفکرات و عقاید شیعیان وجود داشت، سبب ایجاد فرقههایی شده بود که در ادامه به چند مورد از مؤثّرترین آنها در فضای صدور حدیث اشاره خواهد شد.
غلات:
غالیان، درباره ائمه (علیه السلام) گزافهگویی کرده، آنان را به خدایی رساندند و قائل به حلول جوهر نورانی الهی در وجود ایشان شدند. آنان هم چنین به تناسخ، قائل گشتند. غلات معتقد بودند اگر کسی امام زمان خود را شناخت، دیگر تمامی تکالیف از او ساقط می شود و حلال و حرام برای او معنایی ندارد، لذا واجبات را ترک میکردند و محرمات الهی را مرتکب میشدند. به کلیه کسانی که دارای چنین اعتقاداتی بودند، «غالی» و به جماعتشان اصطلاحاً «غُلات» میگفتند. (43)در آغاز، غلات تنها به غلو درباره ائمه میپرداختند، ولی از قرن دوم هجری بعضی از فِرَق ایشان مطالب غلوآمیز خود را به سیاست آمیختند و با دولت اموی وعباسی به مخالفت پرداختند. از حضرت رضا (علیه السلام) روایت شده که فرمود:
غلات کافرند و هر که با ایشان بنشیند، بیامیزد، بخورد، بیاشامد، بپیوندد و ازدواج کند و ... از ولایت خداوند و پیامبر و ما اهل بیت بیرون است. (44)
امام رضا (علیه السلام) در مواجهه با عقایدو افکار باطل غالیان، آنها را رد کرده و لعن نموده و از شرشان به خدا پناه برده است. در روایتی از آن حضرت نقل شده است:
خدایا! من به تو پناه می برم از آنها که برای ما مقامی را ادعا می کنند که نداریم. خدایا! به تو پناه میبرم از آنها که درباره ما چیزها میگویند که خود نمیگوییم. بارخدایا! خلق کردن، منحصر به توست و روزی دادن، اختصاص به تو دارد... بارخدایا! ما بندهها و بندهزادههای تو هستیم و برای خود، سود و زیان و مرگ و زندگی و برخاستن از گور نداریم. بارخدایا! هر که گمان برد ما پروردگار هستیم، ما از او بیزاریم و هر که معتقد است روزی و آفرینش به دست ماست، همانند بیزاری عیسی بن مریم از نصارا، ما نیز از او بیزاریم. خدایا! ما آنها را بدانچه معتقدند، دعوت نکردیم، پس بدانچه میگویند، ما را مؤاخذه مفرما و آنچه را به ناحق برای ما میگویند، بر ما بیامرز و احدی از آنها را روی زمین مگذار که اگر بگذاری، بندگانت را گمراه میکنند و جز هرزه و کافر نمیزایند. (45)
امام رضا (علیه السلام) هم چنین اندیشههای گمراهکننده غلات را تخطئه میکرد و مردم را از آنها بر حذر میداشت. حسین بن خالد صیرفی روایت میکند که حضرت رضا (علیه السلام) فرمود:
هر کس به تناسخ معتقد باشد، کافر است. خداوند، غلات را از رحمتش دورگرداند! کاش یهودی بودند! ای کاش مجوسی بودند! ای کاش نصرانی بودند! ای کاش قدری مذهب بودند! کاش از مرجئه بودند! کاش حروری بودند! با غلات همنشینی نکنید و با آنها رفاقت و دوستی ننمایید و از آنان بیزاری جویید که خداوند از آنان بیزاری جسته است. (46)
آن حضرت در روایات متعدد و در هر فرصتی از غلات و صاحبان سایر اندیشههای انحرافی دوری جسته و مردم را از آنها برکنار داشته است. این امر را میتوان از جمله تأثیرات این جریانهای فکری باطل در صدور احادیث رضوی برشمرد.
واقفه:
واقفه، اسمی عام برای هر گروهی است که برخلاف جمهور، در یکی از مسائل امامت در قبول رأی اکثریت توقف کنند. این لقب، نام عمومی فرقی از شیعه است که در مقابل «قطعیه»، منکر رحلت امام موسی کاظم (ع) شدند. واقفه امامت را به آن حضرت ختم کردند و منکر امامت فرزندش امام علیبنموسیالرضا شدند. این فرقه را «ممطوره» نیز خواندهاند. (47)اعتقاد واقفه عمدتاً از اوایل عصر امامت امام رضا (علیه السلام) آغاز شد.(48) مهمترین عامل در تکذیب امامت امام رضا (علیه السلام) توسط سران واقفیه، طمع آنها در اموال خُمسی بود که برای امام کاظم (علیه السلام) جمعآوری میکردند. (49) آنها برای تصاحب این اموال، درگذشت امام کاظم (علیه السلام) را تکذیب وعروج وی به آسمان یا مهدویت آن حضرت را مطرح کردند؛ (50) مثلاً عثمان بن عیسی رواسی در زمره سران واقفه درآمد و اموال زیادی را به مصرف شخصی رساند. او امامت امام رضا (علیه السلام) را انکار کرد. (51)
در نمونهای دیگر، محمدبن بشیر که یکی از غلات و منحرفان عصر امام صادق، کاظم و رضا (علیه السلام) بود، در عصر امام کاظم (علیه السلام) امامت آن حضرت را منکر شد. او سخنان باطلی بر زبان راند و پیروانی گردِ وی جمع شدند. وی زکات، حجّ و سایر واجبات را منکر گشت و نکاح محارم و غلامان را تجویز کرد و معتقد به تناسخ شد. بدین جهت، امام کاظم (علیه السلام) او را مورد لعن قرار داد و خونش را هدر اعلام کرد. محمدبن بشیر پس از شهادت امام کاظم (علیه السلام) ، با انکار رحلت آن حضرت، به جمع واقفیه پیوست و خود را وصیّ امام کاظم (علیه السلام) نامید. وی در نهایت، در اثر نفرین امام صادق (علیه السلام) امام کاظم (علیه السلام) و امام رضا (علیه السلام) ابتدا گرفتار انواع شکنجه شد و سپس به قتل رسید. (52)
این گونه روایات نشان میدهند که این افراد و گروهها و تفکرات آنها تا چه اندازه میتوانند خطرناک باشند، به گونهای که اگر با آنها به درستی مقابله نشود و امامی معصوم و عالم، مرز میان حق و باطل را روشن نسازد، جامعه دچار ضلالت و نابودی خواهد شد.
پیداست که امام هشتم (علیه السلام) باید به مقابله جدی با این حرکت انحرافی میپرداخت. در این راستا برخی از راویان و دانشمندان مکتب امام کاظم (علیه السلام) به همراه وکلای امام هشتم (علیه السلام) نقش خوبی را در روشن کردن اذهان شیعیان نسبت به این گروه و منحرف ایفا کردند. نقش وکلا بیشتر این بود که دیدگاه و موضعگیریهای امام (علیه السلام) علیه واقفیه را به شیعیان منتقل کنند. (53)
امام رضا (علیه السلام) نیز در کنار ردّ عقاید اینگونه افراد، آنها را از جامعه اسلامی طرد کرد و اندیشههای نورانیِ امامت و توحیدِ ناب را در اختیار عموم مردم قرار داد تا علاوه بر امان یافتن از این نوع فتنهها، راه کمال را در پیش گیرند و گرفتار این منجلابهای عقیدتی نشوند.
بنابر نقل کشّی، در برخی موارد هنگامی که از امام رضا (علیه السلام) درباره واقفیه سؤال میشد، میفرمود: «آنان در حیرت و سرگردانی زندگی میکنند و با کفر و زندقه میمیرند». آن حضرت در پاسخ یحیی بن مبارک، آیه شریف «مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذلِکَ لاَ إِلَى هؤُلاَءِ وَ لاَ إِلَى هؤُلاَءِ » (54) را به واقفیه تطبیق فرمود و در ادامه نوشت:
آنان نه از مؤمنیناند و نه از مسلمین؛ آنان تکذیبگران آیات الهیاند... ای یحیی! تا آنجا که میتوانی عَلَم عداوت و دشمنی را علیه آنان نصب کن.
در روایتی نیز یونس بن یعقوب از امام رضا (علیه السلام) میپرسد: «آیا به سران واقفیه با توجه به سابقه وکالتشان در عصر امام کاظم (علیه السلام) ، چیزی از زکات میشود پرداخت کرد؟» امام رضا (علیه السلام) در پاسخ وی فرمود: «خیر، زیرا آنان کافر و مشرک و زندیقاند». (55)
هم چنین در برخی موارد امام رضا (علیه السلام) شخصاً به مناظره و محاجّه با سران این فرقه از جمله علی بن ابی حمزه بطائنی و ابن سرّاج و ابن مکاری پرداخت. (56)
امامیه:
امامیه، نام عموم فِرَقی است که به امامت بلافصل حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) و فرزندان او معتقدند و نیز اعتقاد دارند که جهان هیچگاه از امام تهی نخواهد بود. (57)یکی از مطالبی که به بحثهای تند و مذاکره بین شیعیان با سایر مکاتب میانجامید، موضوع امامت بود. شیعیان معتقدند امامت همچون رسالت، موضوعی انتصابی است، نه انتخابی و تعیین آن با خداوند است. همچنین به اعتقاد آنان، امامان شرایطی دارند، از جمله این که امام باید مصون از خطا و عالمتر از همه در امورِ شرعِ اسلام و همه علوم زندگی باشد. (58) در میان فِرَق مختلفِ شیعه، امامیه دارای نابترین اندیشهها و الهیترین عقاید است.
در زمان امام رضا (علیه السلام) شیعه امامیه حضوری پررنگ داشت. افکار آنان ازوحی سرچشمه میگرفت و در رسالت و امامت معصومین جاری میشد و قلبهای تشنه را سیراب میکرد. امام رضا (علیه السلام) همه کارهایی را که برای جلوگیری از نفوذ افکار انحرافی در میان شیعیان لازم مینمود، انجام میداد. از جمله اقدامات ایشان تکریم شیعیان و خواص آنها بود، (59) چنانکه تجلیل و تکریم از شیعیان راستین و باورها و اندیشههای سالم آنان، در بسیاری از جوامعِ اخباری و آثار حدیثی به چشم میخورد؛ مثلاً قضیه عطای جایزه نقدی و جبّه آن حضرت به دعبل خزاعی، شاعر انقلابی اهل بیت (علیه السلام) معروف است. (60)
گاهی امام رضا (علیه السلام) برخی از شیعیان موثق را به عنوان مرجع معرفی میکرد تا مردم در غیاب امامان (علیه السلام) به آنها مراجعه کردند و برای عصر ظهور نیز آمادهتر باشند؛ مثلاً عبد العزیز بن مهتدی به امام رضا (علیه السلام) گفت: «من نمیتوانم همه وقت، شما را ملاقات نمایم. از چه کسی معالم دینم را یاد بگیرم؟» امام (علیه السلام) فرمودند: «از یونس بن عبدالرحمن». امام رضا (علیه السلام) برای یونس سه بار بهشت را ضمانت کرد و درباره او فرمود: «او مانند سلمان در زمان خویش بود». (61)
امام رضا (علیه السلام) همیشه سعی در حفظ اعتقادات شیعه از التقاطهای ناروا داشت و این موضوع در بسیاری از روایات، مشهود است، چنان که در پاسخ به سؤال از عروج امام حسین (علیه السلام)، معتقدان به عروج آن حضرت را دروغگو معرفی و لعن میکند. سپس آنان را کافر و تکذیب کننده رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) معرفی میکند و مرگ یا شهادت را برای همه ائمه (علیه السلام) حتمی میداند. ایشان در ادامه شهادت خود را پیشبینی و آیهِ موردِ استشهاد این تفکرِ باطل را تأویلِ صحیح میکند.
آن حضرت تلاش کردند با این روشنگریها، شیعه حقیقی را از همه تفکرات باطل، پاکسازی نماید و اصول اعتقادی امامیه را که در حقیقت همان اصول اساسی اسلام هستند، مورد تأکید و تبیین و ترویج قرار دهد. ایشان در راستای ترویج اسلام ناب و روشنسازی اذهان، با همه بزرگان ادیان و فرق مختلف مباحثه و مناظره و همه آنها را مجاب میکردند، چنانکه همه آنهایی که با امام رضا (علیه السلام) به مناظره میپرداختند، به فضل و علم و شایستگی او اعتراف کردند. (62)
آن حضرت رؤسای ادیان و نحلهها را مورد خطاب قرار داد و فرمود:
ای قوم! اگر در میان شما کسی هست که مخالف اسلام است و میخواهد از من سؤال کند، بگذارید هر سؤالی را که میخواهد بدون هیچ خجالتی مطرح کند.
این مناظرهها، نیروهای ضد اسلام را ساکت میکرد و توانایی بینظیر علمی امام رضا (علیه السلام) را که خدا به او عطا فرموده بود و همچنین درستی عقاید شیعه را به اثبات میرساند. (63)
روش امام رضا (علیه السلام) در نشر معارف دینی نه تنها عقیده شیعیان را استوارتر میکرد و مانع از انحراف آنان به سوی فرق و جریانهای فکری انحرافی میشد، بلکه جذب برخی از منحرفان را نیز در پی داشت.
اکثریت شیعه پس از وفات امام رضا (علیه السلام) امامت حضرت جواد (علیه السلام) را پذیرفتند و این امر به دلیل تأکیدِ بسیار امام رضا (علیه السلام) بر این موضوع بود. ایشان برای اثبات امامت امام جواد (علیه السلام) در سن کم، علاوه بر دلیل عقلی، به آیات (قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیّاً * قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیّاً) (64) و (وَ آتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیّاً) (65) استدلال فرمود. (66) استدلال به دعوت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از علی (علیه السلام) برای پذیرش اسلام در حالی که آن حضرت به سن بلوغ نرسیده بود، از دیگر استدلالهای امام رضا (علیه السلام) برای اثبات امامت فرزند خویش است. (67) ایشان با این استدلالهای روشن، امامت را در امام جواد (علیه السلام) تثبیت کرد و مانع گسستن رشته امامت شد.
نتیجهگیری
امام رضا (علیه السلام) پس از پدرِ بزرگوارشان، امامت را در شهر مدینه بر عهده گرفت و بعد از آن، با دعوت مأمون الرشید و برخلاف میل باطنیاش، راهیِ خراسان شد و ولایت عهدی را پذیرفت.یکی از ویژگیهای عصر امام رضا (علیه السلام) برپایی کرسیهای آزاداندیشی و نظریهپردازی با محوریت مسائل کلامی بود. نتیجه این کرسیها، مباحثه و مناظره جریانهای فکری متفاوت در برخی موضوعات دینی، از جمله ماهیت خداوند، صفات خداود، امامت، اختیار و قضا و قدر بود. هر کدام از این جریانها، نظریات خود را تحت عنوان خاصی مطرح میکردند و به دین اسلام نسبت میدادند و میرفت که آیین پایدار اسلام و باورهای الهی آن، در خطر دگرگونی قرار گیرد.
امام رضا (علیه السلام) به عنوان رهبر دینی و یادگار ائمه گذشته و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) چراغ هدایت را روشن نمود و انحرافات فرقهها و نحلههای نوظهور را آشکار ساخت و روش صحیح و مذهب حق را با بیان باورهای درست، تبیین نمود. در نتیجه، روایات زیادی با رویکردی کلامی از امام رضا (علیه السلام) صادر شد تا در همه دورانها، مبنا و ملاک مذهب حق و دلیل بطلان جریانهای منحرف قرار گیرد.
پینوشتها:
1. دکترای تفسیر و علوم قرآن، استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن، دانشکده مراغه.
2. دانشجوی مقطع کارشناسی دانشکده علوم قرآنی مراغه.
3. دانشجوی مقطع کارشناسی دانشکده علوم قرآنی مراغه.
4. محمدباقر مجلسی، زندگانی حضرت امام رضا (ع)، ترجمه: موسی خسروی، ص 223.
5. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع) ، ترجمه: علیاکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، ج2، ص 396.
6. همان.
7. رسول، جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع) ، ص 450.
8. شیخ مفید، دفاع از تشیع (ترجمه الفصول المختارة)، ص 21.
9. ر.ک: محمدرضا حکیمی، الحیاة، ترجمه: احمد آرام، ج1، ص 21-24.
10. هادی حجت، دانش حدیث، ص 81.
11. محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص 25.
12. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج23، ص 307.
13. همان، ج21، ص 109.
14. همان، ج1، ص 375.
15. انسان، آیه 3.
16. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج26، ص 94.
17. علی بن عیسی اربلی، کشفالغمة، ج2، ص 811؛ الکافی، ج1، ص 639.
18. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج1، ص 53.
19. رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیه السلام) ، ص 332.
20. طبرسی، احتجاج، ج2، ص 414.
21. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع) ، ج1، ص 288؛ عزیزالله عطاردی، اخبار آثار حضرت رضا (ع) ، ص 266.
22. هاشم معروف الحسنی، زندگانی دوازده امام (ع) ، ترجمه: محمد مقدس، ج2، ص 422.
23. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج21، ص 109.
24. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص 415.
25. حسن بن سلیمان حلی، مختصر بصائرالدرجات، ص 149.
26. الکافی، ج1، ص 449؛ عزیزالله عطاردی، مسند الامام الرضا (ع) ، ج1، ص 35.
27. رعد، آیه 6.
28. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار امام رضا (ع) ، ص 523.
29. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ترجمه: علیاکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، ج1، ص 290.
30. حشر، آیه 7.
31. زمر، آیه 62.
32. «خدا کسی است که شما را آفریده و روزی بخشیده و سپس شما را میمیراند و بعد زنده میگرداند. آیا آنان را که شریک خدا میدانید، از این کارها میتوانند بکنند؟ او پاک و منزّه است از آنچه شریک او قرار میدهید.» (روم، آیه 40).
33. محمدجواد فضلالله، تحلیلی از زندگانی امام رضا (علیه السلام) ، ترجمه: سید محمدصادق عارف، ص 224 و 225؛ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 488.
34. محمدجواد فضلالله، همان.
35. صدوق، عیون أخبارالرضا (ع)، ترجمه: علیاکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، ج1، ص 292.
36. محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص 270 و 271.
37. سمیره مختار لیثی، جهاد شیعه در دوره اول عباسی، ترجمه: محمدحاجی تقی، ص 259.
38. جلال درخشه، سیاست و حکومت در سیره امام رضا (ع)، ص 115 و 116.
39. رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان (ع)شیعه، ص 463.
40. محمود تقیزاده داوری، تصویر امامان شیعه در دایرهالمعارف اسلام، ص 384.
41. رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، ص 476.
42. احمد پاکتچی، ابعاد شخصیت و زندگی حضرت امام رضا (ع)، ج1، ص 364.
43. صدوق، عیون أخبارالرضا (ع)، ترجمه: علیاکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، ج2، ص 448-486.
44. همو، من لا یحضره الفقیه، تحقیق: علیاکبر غفاری، ج4، ص 504.
45. الکافی، ج2، ص 808.
46. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ترجمه: علیاکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، ج2، ص 486؛ الکافی، ج2، ص 808.
47. محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص 454؛ ابن میثم بحرانی، الحیاة فیالقیامة فیتحقیق امر الامامة، ص 172-174.
48. محمدرضا جباری، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه، ج1، ص 335.
49. هشام معروف الحسنی، سیرة الائمة الاثنیعشر، ج2، ص 377.
50. رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، ص 429؛ محمود تقیزاده داوری، تصویر امامان شیعه در دایرةالمعارف اسلام، ص 369؛ محمدرضا جباری، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه (ع)، ج1، ص 335؛ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ترجمه: علیاکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، ج1، ص 13.
51. محمدرضا جباری، همان، ص 106.
52. همان، ج2، ص 680؛ محمدبن عمر کشّی، رجالالکشّی، ص 477-483.
53. محمدرضا جباری، همان، ج1، ص 335.
54. نساء، آیه 143.
55. همان، ص 286.
56. محمدرضا جباری، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه (ع)، ج1، ص 189؛ بحارالانوار، ج48، ص 268؛ علیاحمد میانجی، مکاتیب الائمه (ع)، ج5، ص 257؛ محمدبن عمرکشّی، رجالالکشّی، ص 462.
57. محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص 67.
58. باقر شریفالقرشی، پژوهشی دقیق در زندگانی امام رضا (ع)، ترجمه: سید محمد صالحی، ج1، ص 169.
59. ر.ک: شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج2، ص 1442.
60. ر.ک: همان، ص 1082؛ عمادالدین طبری، مناقبالطاهرین، ج2، ص 784.
61. باقر شریفالقرشی، پژوهشی دقیق در زندگانی امام رضا (ع)، ترجمه: سیدمحمد صالحی، ج2، ص 276.
62. احمد پاکتچی، ابعاد شخصیت و زندگی حضرت امام رضا (ع)، ج1، ص 367؛ ابوالفضل خوشمنش، دو پیشوای ملل، حضرت ابراهیم و حضرت رضا، ص 164 و 165.
63. باقر شریفقرشی، پژوهشی دقیق در زندگانی امام رضا (ع)، ترجمه: سید محمد صالحی، ج1، ص 234.
64. مریم، آیه ی 29 و 30.
65. مریم، آیه ی 12.
66. بحارالانوار، ج37، ص 18؛ رسول جعفریان، الحیاة الفکریة و السیاسیة لأئمة اهل البیت (ع)، ج2، ص 106.
67. رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، ص 475.
1. علی بن موسی (علیه السلام) ، نامه زرین سلامت (ترجمه رساله ذهبیه)، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، مشهد 1389 ش، چاپ اول.
2. ابن شعبه، حسن بن علی، تحفالعقول عن آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، انتشارات علمیه اسلامیه، تهران 1404 ق، چاپ اول.
3. ابن طولون، شمسالدین محمد، الأئمة الاثنا عشر، رضی، قم.
4. ابن میثم البحرانی، میثم بن علی، الحیاة فی القیامة فی تحقیق أمر الامامة، مجمع الفکر الاسلامی، قم 1417 ق، چاپ اول.
5. احمدی میانجی، علی، مکاتیب الأئمة (علیه السلام)، دارالحدیث، قم 1426 ق، چاپ اول.
6. اربلی، علی بن عیسی، ترجمه و شرح کشف الغمة، ترجمه علی بن حسین زوارهای، اسلامیه، تهران 1382ش، چاپ سوم.
7. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، رضی، قم 1421 ق، چاپ اول.
8. استرآبادی، احمدبن تاجالدین، آثار احمدی تاریخ زندگانی پیامبر اسلام و ائمه اطهار (علیه السلام)، میراث مکتوب، تهران 1374 ش، چاپ اول.
9. امین عاملی، سیدمحسن، سیره معصومان، ترجمه: علی حجتی کرمانی، سروش، تهران 1376 ش، چاپ دوم.
10. پاکتچی، احمد، ابعاد شخصیت و زندگی حضرت امام رضا (علیه السلام)، دانشگاه امام صادق، تهران 1392 ش، چاپ اول.
11. تقیزاده داوری، محمود، تصویر امامان شیعه در دایرةالمعارف اسلام، مؤسسه شیعهشناسی، قم 1385 ش، چاپ اول.
12. جباری، محمدرضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه (علیه السلام)، مؤسسه آموزش پژوهشی امام خمینی، قم 1382 ش، چاپ اول.
13. جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، انصاریان، قم 1381 ش، چاپ ششم.
14. جعفریان، رسول، الحیاة الفکریة و السیاسیة لأئمة اهل البیت (علیه السلام)، دارالحق، بیروت 1414 ق، چاپ اول.
15. حجت، هادی، دانش حدیث، جمال، قم 1391 ش، چاپ سوم.
16. حکیمی، محمدرضا، الحیاة، ترجمه: احمدآرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران 1380 ش، چاپ اول.
17. حلی، حسن بن سلیمان، مختصر بصائرالدرجات، مطبعة الحیدریة، نجف 1370 ق.
18. حموی، محمدبن اسحاق، انیس المؤمنین، بنیاد بعثت، تهران 1363 ش.
19. خنجی اصفهانی، فضلالله بن روزبهان، وسیلة الخادم إلی المخدوم، انصاریان، قم 1375، چاپ اول.
20. خوشمنش، ابوالفضل، دو پیشوای ملل حضرت ابراهیم (علیه السلام) و حضرت رضا (علیه السلام)، بنیاد فرهنگی و هنری امام رضا (علیه السلام) ، مشهد 1391، چاپ اول.
21. درخشه، جلال، سیاست و حکومت در سیره امام رضا (علیه السلام) ، بنیاد فرهنگی و هنری امام رضا، تهران 1391، چاپ اول.
22. شافعی، محمدبن طلحه، مطالب السئول، البلاغ، بیروت 1419 ق، چاپ اول.
23. شریفقرشی، باقر، پژوهشی دقیق در زندگانی امام رضا (علیه السلام)، ترجمه: سید محمد صالحی، اسلامیه، تهران 1382، چاپ اول.
24. العکبری البغدادی، محمدبن محمدبن نعمان، دفاع از تشیع (ترجمه الفصول المختارة شیخ مفید)، انتشارات مؤمنین، قم 1377 ش، چاپ اول.
25. قمّی (شیخ صدوق)، محمدبن علی بن بابویه، عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، ترجمه: حمیدرضا مستفید و علی اکبر غفاری، نشر صدوق، تهران 1372، چاپ اول.
26. قمّی (شیخ صدوق)، محمد بن علی بن بابویه، کتاب من لا یحضره الفقیه، تحقیق: علی اکبر غفاری، دفتر انتشارات اسلامی، قم 1413 ق، چاپ دوم.
27. طبرسی، احمدبن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، مرتضی، مشهد 1403 ق، چاپ اول.
28. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری، آل البیت، قم 1417 ق، چاپ اول.
29. طبرسی، احمدبن علی، ترجمه و شرح احتجاج، ترجمه: نظامالدین احمد غفاری مازندرانی، مرتضوی، تهران 1403 ق، چاپ اول.
30. طبرسی، فضل بن حسن، زندگانی چهارده معصوم (علیه السلام) (ترجمه اعلام الوری)، ترجمه: عزیزالله عطاردی، اسلامیة، تهران 1390 ق، چاپ اول.
31. طبری، عمادالدین حسن بن علی، مناقب الطاهرین، سازمان چاپ و انتشارات، تهران 1379 ش، چاپ اول.
32. طهرای، آقابزرگ، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، اسماعیلیان، قم.
33. عرفان منش، جلل، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا (علیه السلام) از مدینه تا مرو، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد 1376 ش، چاپ دوم.
34. عسکری، مرتضی، طبالرضا و طبالصادق (علیه السلام) (طب و درمان در اسلام)، فؤاد، تهران 1366 ش، چاپ سوم.
35. عطاردی، عزیزالله، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام) ، کتابخانه صدر، تهران 1397 ق، چاپ اول.
36. عطاردی، عزیزالله، مسند الإمام الرضا (علیه السلام) ، آستان قدس رضوی، مشهد 1406 ق، چاپ اول.
37. فضلالله، محمد جواد، تحلیلی از زندگانی امام رضا (علیه السلام)، ترجمه: سیدمحمد صادق عارف، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد 1382ش، چاپ هفتم.
38. قمی، شیخعباس، منتهی الآمال فیتواریخ النبی و الآل، دلیل ما، قم 1379 ش، چاپ اول.
39. کشی، محمدبن عمر، رجال الکشی، دانشگاه مشهد، مشهد، 1348 ش.
40. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ترجمه کمرهای، اسوه، قم 1375ش، چاپ سوم.
41. لیثی، سمیره مختار، جهاد شیعه در دوره اول عباسی، ترجمه: محمدحاجی تقی، موسسه شیعهشناسی، تهران 1384 ش، چاپ اول.
42. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر الأخبار الأئمة الأطهار، اسلامیه، تهران 1363، چاپ دوم.
43. مجلسی، محمدباقر، زندگانی حضرت امام رضا (ع)، ترجمه: موسی خسروی، اسلامیه، تهران 1377، چاپ اوّل.
44. مجلسی، محمّدباقر، زندگانی حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام)، ترجمه: موسی خسروی، اسلامیه، تهران 1380 ش، چاپ دوم.
45. المرعشی التستری، القاضی نورالله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، مکتبة آیةالله المرعشی النجفی، قم 1409 ق، چاپ اول.
46. مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد 1387، چاپ ششم.
47. مطهری، مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار (علیه السلام) ، صدرا، تهران 1383، چاپ چهارم.
48. معروف الحسنی، هاشم، زندگانی دوازده امام (ع)، ترجمه: محمد مقدس، امیرکبیر، تهران 1382، چاپ چهارم.
49. معروف الحسنی، هاشم، سیرة الأئمة الاثنی عشر، المکتبة الحیدریة، نجف 1382 ق، چاپ اول.
منبع مقاله :
جمعی از پژوهشگران؛ (1394)، مجموعه مقالات همایش ملّی «حدیث رضوی» (جلد دوم)، مشهد: انتشارات بنیاد بینالمللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}